چند سکه قدیمی مکشوفه در دهملا و تاریخچه شیر و خورشید
چند سکه قدیمی احتمالا از جنس مس اخیرا توسط یکی از کشاورزان دهملا به صورت اتفاقی در جوی آب در نزدیک یکی ازمناطق باستانی دهملا پیدا شد که با توجه به بررسی صورت گرفته قدمتی در حدود ناصر الدین شاه قاجار دارد .این سکه در کنار مرد مرده ای پیدا شده که دو حلقه مسی و کمی آلات هم همراه آن بود عکس سکه را به صورت پشت و رو می توانید مشاهده کنید . استخوانهای مرد مرده هم بر
اثر ضربان بیل خورد شده و کمی تکه استخوان بیشتر باقی نمانده . قابل توجه میراث فرهنگی استان که انگار خود آنها هم به تاریخ پیوسته اند و هیچ اثری از آنها نیست هر چند که اگر هم بود تاریخی نصیب دهملا نمی شد . آقایان نشسته در عمارت مسعودیه

عکس روی سکه شیر ی نشسته در یک طرف و خورشید به صورت نیم دایره در پشت سرش و طرف دیگر کلماتی مانند فلوس و مالک به چشم می خورد. با توجه به وضعیت اسکلت و ریخته شدن سکه ها در کنار ان مشخص است که این مرد در اثر اتفاقی مانند زلزله یا ریخته شدن آوار، مرده و دفن او طبیعی نبوده که این هم بخشی از تاریخ مجهول است .

به تاریخچه شیر و خورشید در روی سکه ها که قسمتی از آن ذکر می شود توجه کنید: از کتاب تاریخچه شیر و خورشید از سید احمد کسروی
این سخن بر سر زبانهاست که شیر نشان ارمنیان و خورشید نشان ایرانیان بوده شاه عباس صفوی استقلال ارمنستان را بر انداخته و به یادگار این پیروزی خورشید را بر پشت شیر نشانده و این نقش را پدید اورده است پیدایش شیرو خورشید بی شک قرنها پیش از صفویان بوده و ما چنانکه خوایم دید سکه هائی در دست داریم که چندین صد سال پیش از شاه عباس زده شده بر افتادن استقلال ارمنستان بدست ایرانیان از داستانهای دوره پیش از اسلام ایران و از کارهای پادشاهان ساسانی است و استقلال هم که ارمنیان پس از پیدایش اسلام در بخشی از ارمنستان پیدا کرده و پادشاهان با کراتونی دویست سال کما بیشفرمانروا بودند در قرن پنجم هجری با دست رومیان بر افتاده و پادشاهی که سپس روبنیانان در بیرون ارمنستان در کیلیکیا بنیاد نهاده بودند و سیصد سال برپابوده این پادشاهی نیز در قرن هشتم بکوشش مصریان از میان رفته بود پس کدام استقلال ارمنیان را شاه عباس بر انداخته در زمان شاه عباس ارمنیان نه تنها دارای هیچگونه استقلال نبوده روزگار سخت بر اشفته ای داشتند که چنین روزگاری کس نمی داند چه مدتها عثمانیان بر ازربایگان ارمنستان دست یافته بودند و چون شاه عباس به جنگ ایشان بر خاست ارمنستان میدان کشاکش گردیدکه هر زمان از دست یکی بدست ان دیگری می افتاد .
باید دانست که درباره چگونگی پیدایش شیر و خورشید اگر سند تاریخی در دست نداشتیم و سرکارمان با اندیشه و پندار بود چندین راه می توانستیم پنداشت یکی اینکه پادشاهی طالعش برج اسد بوده بدینسان که درهنگام زائیدن خورشیداز روی حساب علمی در برج اسد بوده و این پادشاه صورت طالع خود رابدینسان بر برسکه ها بنگاشته وشیروخورشید ازاینجاپدید امده این پندار دامنگیر برخی پادشاهان صفوی بوده چنانکه خواهیم دید شاه طهماسب بزرگ که طالع او برج حمل بره بوده درباره سکه های خود خورشید را برپشت بره نشانده . راه دیگری اینکه بنیاد پیدایش شیر و خورشید آن ارتباط علمی بوده که میانه افتاب و برج اسد نزد ستاره شناسان باستان معرف بوده چه این ستاره شناسان دوازده برج آسمانی را که نامهای انها را همه میدانیم میانه هفت ستاره گردان سبعه سیاره که بعقیده ایشان افتاب هم یکی است بخش نموده هریک یادو برج را خاص یکی از ان ستاره ها دانسته خانه ان ستاره می نامیدند که از جمله برج اسد را خانه خورشید می نامیدند
ایرانیان و ارمنیان پنداشته اند بدینسان که شیر نشان ارمنیان وخورشید نشان ایرانیان بوده شاه عباس بزرگ پس برانداختن استقلا ل ارمنستان این دو نشان را یکی ساخته برخی هم بجای ارمنستان گرجستان بر میگویند . ولی خوشبختانه
ما از این پندارها پاک بی نیازیم زیرا یک سند معتبر تاریخی داستان پیدایش شیروخورشید وزمان و تاریخ آن را برای ما اشکار می سازد
این سند این عبری تاریخ نگار دانشمند معروف است در کتاب مختصرالدول و درخور همه گونه شگفت است که چنین سندی از چشمها پنهان مانده و کسی تا کنون به حل معمای شیروخورشید برنخاسته ومیدان برای انگونه افسانه ها وپندارها باز شده است . خاندان سلجوقیان روم که در بخشی از اسیای کوچک فرمانروا بودند مشهوراست این عبری در باره غیاث الدین کیخسرو پسر علاالدین کیکاوس که از پادشاهان آن خاندان و دومین کیخسرو از ایشان است ودرسال شیصدسی چهار. هجری بجای پدر خود پادشاهی یافته بود می نویسد که او دختر پادشاه گرجستان را بزنی گرفت دران زمانها زیبائی زنان گرجستان بویزه زیبائی خانم شاهزادگان گرجی در سراسر شرق وغرب شهرت یافته وبسیاری ازفرمانروایان دور و نزدیک از مسلمان و ترسا زن از ان خاندان می گرفتند در این باره داستانهائی در تاریخ هست که دراینجا. فرصت یاد کردن نداریم این عبری میگوید کیخسرو شیدای رخسار دلاوری شاهزاده خانم گرجی گردیده دل ودین و تاب و توان از دست داد و بفرمان عشق میخواست روی در هم و دینار را با نقش ان رخسار دلارا بباراید. نزدیکان کیخسرو بپاس اسلام رای بدین کار نمیدادند ولی چون او پافشاری داشت چنین تدبیر اندیشیدند که صورت.شیری نگاشته روی همچون خورشید ان شاهزاده گرجی را همچون خورشید بر فراز ان بنگارند که هم دلخواه کیخسرو انجام گرفته هم مردم ان بحقیقت کار نبرده چنین پندارد که مقصود نقش صورت طالع پادشاه است. مقصود این عبری نکوهش کیخسرو است که چرا بدانسان زبون عشق زنی بوده است براین عبری باید بخشود زیرا او از زیر چرخشت استخوانسای عشق در نیامده بود و ازاندیشه خام و دل بیدرد بهتر از این چه تراود بلکه. باید خورسند بود که اوبدین نکوهش برخواسته که ما از سخنانش بدینسان سود برداشته دشوار تاریخی خود را اسان می سازیم وچون او دراغاز جوانیش زمان کیخسرو را دریافته و زادگاهش نیز ملطیه یکی از شهرهای اسیای کوچک بوده از اینرو در تاریخ سلجوقیان روم بویژه در سرگذشت و داستان کیخسرو وجانشیانش بینا و اگاه بوده و انگاه او یکی از مولفان دانشمند است که پیرامون گزافه نمگردد وازاینجا سخن او بسی استوار و از تاریخ ایران در خور ارزش بسیار است گذشته از انکه دانه های بسیاری از ان سکه کیخسرو با نقش شیر وچهره خورشید و از شاهزاده خانم گرجی در دست هست که از جمله دانه ای در تصرف نگارنده است که در اینجا می آوریم

شماره یک از سکه های مغول است که گفتیم شیر تنها را بکار می بردند شماره دو از سکه های کیخسرو است با نقش شیر و صورت شاهزاده گرجی سکه بر استواری گفته ابن عبری بهترین دلیل است زیرا کسانیکه در فن سکه شناسی دست دارند می دانند که پیش از این سکه های کیخسرو هرگز سکه ای بانقش شیرو خورشید دیده نشده و این سکه ها نخستین سکه با نقش مزبور میباشد وچون ازهر حیث با نوشته ابن عبری درست می اید ازاینجا استواری ان نوشته هویداست باید گفت شیروخورشید چون پدید اورده عشق است چه بهتر از اینکه بهره ایران سرزمین شاعران گردیده. زیرا نقش مزبور شعر و داستانش هم شعر است انوشه روان شاهزاده گرجی که زیبائی رخسار او چنین نقش.
شیرو خورشید چگونه شهرت یافته
از کی نشان رسمی ایران شده پرروشن است که در این باره ماباید چگونگی شیر خورشید را زمان بزمان و قرن بقرن از دیده بگذرانیم ولی افسوس که پس ازسکه های کیخسرو تا زمان پادشاهان صفوی که سیصد سال کما بیش فاصله است ما اگاهی درستی از چگونگی شیرو خورشید نداریم بدین تفصیل که پس از کیخسرو از چند تن جانشینان اوکه تا اخر قرن هفتم زیردست مغولان فرمانروائی داشتند نگارنده هرگز سکه ندیده ام باانکه یقین است که سکه داشته اند ازمغولان وقره قوینلویان واق قوینلویان و سربداران وتیموریان ودیگران نیز که از زمان کیخسرو تاپیدایش صفویان درایران واین پیرامونها پادشاهی داشته اند هرچه سکه من دیده ام همه با خط ونوشته بوده وهرگز سکه ای با نقش جانور یاادمی از این پادشاهان ندیده ام مگر یکدانه سکه مسی که سپس یاد ان خواهیم کرد. لیکن چون در زمان صفویان شیروخورشید یکی از نقشهای معروف بوده وفراوان انرا بکار می برده اند ازاینجا بدو جهت پیدایش که نقش مزبور پیش از صفویان نیزمعمول بوده است جهت نخستین انکه اگر شیروخورشید پس از کیخسرو از میان بر خاسته بود وپادشاهانی که میانه او وصفویان بوده اند هیچکدام انرابکار نمی برد پادشاهان صفوی از کجا پی به نقش مزبور برده در سکه های خود می نگاردند چه این گمان بسیار دور است که بگوئیم انرا از روی سکه های که نه کیخسرو برداشته بودند زیرا گرد کردن سکه های کهنه که امروز در میان ماست در ان زمانها نبوده است جهت دومین اینکه در سکه های کیخسرو چنانکه دیدیم خورشید دائره درست واز پشت شیر جداست ولی در سکه های صفویان چنانکه در گراورها خواهیم دید همچون سکه های امروزی ما خورشید نیم دائره وچسپیده به پشت شیر است این تفاوت دلیل است که شیرو خورشید را صفویان یکسره از روی سکه های کیخسرو بر نداشته اند و واسطه های بسیار در میان بوده چه برای نیم دائره شدن خورشید و چسبیدن ان به پشت شیر جهتی جز این نتوان پنداشت که در نتیجه شتابکاری وسهل انگاری نقاشان بتد ریج و کم کم بد ین حال رسیده گذشته از اینها یکدانه سکه مسی در تصرف نگارنده است که بر یکروی ان نقش شیروخورشید هست و خطی بر فراز ان بوده که زنگ گرفته و از میان رفته واز اینرو نتوان دانست که سکه کدام زمان وکدام پادشاه است ولی چون از یکسوی دراینجا نیز خورشید نیم دائره وچسپیده به پشت شیر است و از اینجا پیداست که از سکه های کیخسرو نمی باشد و از سوی دیگر از عبارت لا اله الا الله محمد رسول الله که بر روی دیگر سکه است ونامی از علی ودیگر امامان برده شده وهمچنین از طرز خط که کوفی است پیداست که از سکه های صفویان و خاندانهای پس از ایشان هم نیست ونتیجه اینست که سکه مزبور ازپادشاهی است که میانه زمان کیخسرو دوره صفویان فرمانروائی داشته و نقش شیروخورشید در انزمانهانیز بکار برده می شده است ناچار اگر دانه های دیگر از این سکه پیداشود مطلب روشن خواهد شد .
باری چنانکه گفتیم در زمان صفویان شیرو خورشید بسیار معروف بوده بلکه از زمان ایشان است که این نقش در ایران. شهرت و رواج یافته ولی باید دانست که در زمان شاه اسماعیل هرگز این نقش بکار نرفته زیرا گذشته از انکه هرگزسکه ای از ان پادشاه با نقش شیرو خورشید دیده
شاه طهماسب پسر شاه اسماعیل توجه به نقش شیرو خورشید داشته ولی چنانکه گفتیم این پادشاه می پنداشته که شیرو خورشید صورت طالع پادشاهی است وچون طالع خود او برج حمل بره بوده از اینرو در سکه های مسی که فلوس می نامیدند خورشید را بر پشت بره نشانیده است نگارنده دو سکه از این بره و خورشید را دارم که در پشت یکی نام شاه طهماسب اشکار نوشته شده از اینجا می توان انگاشت که جهت بکار نبردن شاه اسماعیل شیرو خورشید را نیز این پندار بوده زیرا طالع او برج عقرب بوده و نمیخواسته خورشید را بر پشت کزدم بنشاند راستی هم اگر می نشاند شکل بسیار نا زیبائی درست میشد از خوشبختی خورشید این پندار دیر نپائیده و شاه عباس و دیگران پای بند ان نبوده اند و گر نه خورشید را هر زمان بر پشت یکی از کژدم و خرچنگ و نهنگ و گاو و بره و بزغاله سوار ساخته بفرجام شاید درون دلوش جای میدادند شاه عباس هر چه فلوس با نقش خورشید دارد در همگی خورشید با شیر است با انکه طالع ان پادشاه برج سنبله بوده است ونتوان گفت که چون خورشید با سنبله درست نمی امده بجای سنبله همسایه اسمانی او شیر را بکار کشیده اند زیرا سنبله که صورت زنی است خوشه ای بدست گرفته نقش خورشید با او هچگونه مانعی نداشته است و می توانستند خورشید را بر روی سینه او بنگارند باید گفت تا زمان شاه عباس ان پندار از میان بر خواسته و حقیقت دادستان شیرو خورشید بدست امده بود یااینکه شاه مزبور راهنمائی ستاره شناسان ان ارتباط علمی خورشید و شیر را که گفتیم در فن ستاره شناسی کهنه معروفست در اندیشه داشته که بر خلاف شیوه گذشتگان خود خورشید را با سنبله نقش ننموده است از شاه عباس نقشهای دیگر هم از شیر لخت و شیر با گوزن و پیل و طاوس و مانند اینها بر فلوسها در دست هست ولی شیر و خورشید فراوانتر از همه است و شاید از اینجا نسبت پیدایش شیر و خورشید را بشاه مزبور میدهند که او باعث شهرت و رواج ان گردیده است
پس از شاه عباس هم تا اخر صفویان شیرو خورشید در سکه ها معمول و معروف بوده و فلوسهائی با نقش مزبور از هر کدام از جانشینان او در دست هست بلکه در برخی شعرهای ان زمان نیز یاد این فلوسها وشیرها شده
اینجا چند تا از فلوسها ی صفویان را برای نمونه گرداوری مینمائم شماره یک شکل بره و خورشید را دارد و بر پشت ان نام شاه طهماسب نگاشته شده که مقصود شاه طهماسب نخستین است زیرا او بوده که بطالع حمل زائیده شده شماره دوبا شماره شش که شکل شیرلخت را دارد در مازندران زده شده ودر برخی نام شاه عباس را دارد شگفت است که در همه فلوسهای ان زمان مازندران شیر لخت است شماره سه فلوس تبریز است ودر پشت ان رقم 125 پیداست که گویا مقصود سال 1125 باشد واز این رو در اخر پادشاهی شاه سلطان حسین زده شده شماره چهارم دانسته نیست کجا ودر چه سالی زدهشده ولی ازشکل سکه پیداست که از ان صفویان است شماره پنجم در تهران زده شده ویقین است که از سکه های صفویان است شماره ششم در قزوین زده شده شماره هشتم دانسته نیست کجا و در چه سالی زده شده است .
ازاین فلوسها پیداست که در ان زمانها شیر و خورشید شکل ثابتی نداشته و در هر شهری به شکل دیگری انرا می نگاشتند چنانکه شیر گاهی رویش از اینسوی و گاهی از انسوی وگاهی دمش بر انگیخته و گاهی فرواویخته است خورشید را هم در برخی بزرگ ودر برخی کوچک نگاشته اند.
پس از دوره صفویان
بار دیگر رشته آگاهی ما در باره شیر و خورشید گسیخته می شود واز نادرشاه و پسرانش و از کریمخان و جانشینانش فلوسی یا سکه دیگری با نقش شیرو خورشید که به یقین از ایشان باشد در دست نداریم ولی این پیداست که زمان اینان تفاوتی با زمان صفویان نداشته و اینان نیز بر فلوسها و درفشها شیر و خورشید را نگاشته وگاهی هم نقشهای دیگر بکار می برده اند اما قاجاریان چون در دوره ایشان است که شکل شیروخورشید تغییرها رخ داده و سرانجام کار نشان رسمی ایران می شود اینست که باید از این دوره بتفصیل سخن راند. از زمان آقا محمد خان نیز آگاهی در باره شیر وخورشید در دست نیست ولی از زمان فتحعلی شاه و جانشین او محمد شاه گذشته از فلوسها ئی که در دست هست خوشبختانه نوشته یکی از مولفان اروپا نیز در دست هست که کمک بسیار بکار ما دارد این نوشته عبارت از شرحی است که مسیو دوبو مولف معروف فرانسوی درکتاب خود ( لاپرس ) که در زمان محمد شاه تالیف نموده مینگارد مولف مزبور می گوید یکی از شیوهای پادشاه ایران است که درفشهای بسیار بکار می برده وبراین درفشهادو نقش نگاشته می شود یکی نقش تیغ دو سر علی ( ذولفقار ) و دیگری صورت شیر خوابیده ای که خورشید از پشت او در می اید این دو نقش را در کوشک پادشاهی نیز نگاشته اند همچنین بر نشانهائی که شاه ایران به سپاهیان و سرکردگان و و نمایندگان اروپائی بنام نواختن ایشان می دهد نیز این دو نقش هست .
گذشته از شیرو خورشید نقشهای دیگر نیز از خورشید تنها مرغ و مانند اینها بکار رفته و در شیر و خورشید در برخی شیر ایستاده است نه خوابیده از همان زمانها یک رشته فلوسهائی نیز در دست هست که شیر تنها و خوابیده است واگر چه تاریخی درستی در هیچکدام پیدا نیست ولی از شکل سکه ها یقین است که در زمان فتحعلی شاه و محمد شاه یا در آغاز های پادشاهی ناصر الد ین شاه زده شده است اما تا کنون نگارنده در هیچ فلوسی یا سکه نقره ای نقش ذوالفقار را ندیده ام گویا این نقش را در سکه ها هرگز بکار نبرده باشد اکنون میرسیم به دوره ای که شیر و خورشید نشان رسمی ایران می گردد تفصیل این سخن آنکه از ناصر الدین شاه یکرشته فلوسهائی با نقش شیر و خورشید در دست هست که شیر خوابیده ولی از هر حیث مانند شیر نشانهای امروزی است تاریخ این فلوسها 1272 واین سالهاست ولی در یکرشته فلوس های دیگر که نیز در دست است و چند سال پس از آن فلوسها در 1284 وآن نزدیکیها زده شده ناگهان شیر بپاخواسته و برای نخستین بار شمشیر بدست گرفته است از اینجا پیداست که شمشیر بدست گرفتن شیر از سال 1280 و آن نزدیکی هاست وما گمان می کنیم که نشان رسمی ایران شدن شیر خورشید هم از همان زمان آغاز کرده. بدین تفصیل که در زمانها ی پیشین در ایران و دیگر دولت های مشرق این رسم که هرکدام نشان خاصی برای خود داشته باشد نبوده چنانکه دیدیم در زمان صفویان و دیگران شکلهای گوناگون بکار میرفته در زمان فتحعلی شاه که دیگر شکلها را از میان برده بودند باز در درفشها گذشته از شیرو خورشید نقش ذوالفقار را هم بکار می برده اند و بر سکه ها مرغ و آفتاب را هم می نگاشته اند بهر حال این یقین است که در قرنهای باستان نشان دولتی باین معنی که امروز هست نبوده لیکن در زمان ناصر الد ین شاه که ایران با دولت های اروپا رابطه بسیار یافته ناچار شده که همچون آن دولت ها این نیز نشان خاصی داشته باشد و برای این کار گویا دو شکل ذوالفقار و شیر وخورشید پیشین را یکی کرده وآن شمشیر را که به تنهائی نشان بوده بدست شیر داده اند چیزی که هست به پاس شکوه امام تیغ دو سر بدست شیر نداده اند از همین زمان است که شیر و خورشید شکل ثابتی پیدا کرده که در همه جا بیک شکل نگارده شده ومیشود بدینسان که در همه جا روی شیر بسوی دست چپ و دمش بر انگیخته و گردنش یالدار اس و پیوسته ایستاده رویش بر گشته بسوی بیرون است مگر در نشانهای وزارت خارجه که هنوز بشکل زمان فتحعلی شاه شیر خوابیده است وگویا این تفاوت برای پاره جهت های سیاسی و بپاس ارتباطی است که میان آن وزارتخانه و دولت های بیگانه هست در اینجا هم یک رشته از فلوس های قاجاریان را گرداور مینمائیم

شماره یک از سکه های فتحعلی شاه است زیرا تاریخ 1222 وارونه وار در زیرآن پیداست شماره دو از آن سکه هائی است که گفتیم گویا از زمان فتحعلی شاه باز مانده باشد شماره سه از آن رشته فلوسهای ناصرالدین شاه است که گفتیم درسال 1272 وان نزدیکیهای زده شده اند از شماره چهار که در تبریز زده شده نگارنده دو دانه بیشتر در تصرف ندارم و با آنکه از شمشیر شیر هویدا است که پس از سال 1280 که تاریخ رسمی شدن شیر خورشید است زده شده باشکل ثابت نقش مزبور یکسان نیست ولی این فلوسها بسیار کم است شماره پنجم از آن رشته فلوسهاست که گفتیم پس از سال 1280 زده شده و نخستین سکه ها با شکل رسمی شیروخورشید می باشند در اینجا دم شیر فرد آویخته ولی سپس انرا برانگیخته نگاشته اند که اکنون هم بدین شکل می نگارند در اینجا ما از تاریخچه شیرو خورشید بپایان می رسانیم
از این تاریخچه معلوم است که سکه های مکشوفه در دهملا هم در زمان ناصرالدین شاه قاجار ضرب شده اند و تاریخی حدود 1272 هجری قمری دارند.( با توجه به نظر یکی از دوستان نوشته روی سکه چنین است : فلوس رایج ممالک محروسه ایران ، مربوط به دوران ناصرالدین شاه)